تربچه مامان

عروسی شاهانه

1391/7/25 20:57
157 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

عروسی منو و شوشو چیطور بود؟؟؟؟

هان هان؟ چرا صداها نمیاد

خلاصه روز20اردیبهشت اومد قرار بود برم چندتا تاج به ارایشگاه نشون بدم

اون چندتا رو که دیده بود پس بدم

به لیلا خانوم.خلاصه روز چهارشنبه فران باکویی دلش گرفته بود

نمیخواست من جایی برم

وااااااااای تازه یادم اومد روز چهارشنبه بیدار شدم دیدم دهنم آف بزرگ زده

حسابی به رویا گفتم چیکار کنم وای دهنمم آف زده بود خدای من

دهنم سماغ گذاشتم از شب قبلش ولی اصلا اثر نداشت دلم پر پر میشد.

زن داداش رویا گفت برو زودی درمانگاه ببین از دندونته

آماده شدم از کوچه گنج خانلو دراومدم رسیدم درمانگاه

رفتم پیش مدیریت نمیدونم دکتره اسمش چی بود ولی خدا خیرش بده زود برام

نوشت برم عکس بگیرم

وای که میترسیدم به دکتره میگم فردا عروسیمه شاخ درآوردم

منم بدو رفتم رادیولوژی دندون جوابشم گرفتم بردم پیش دکتره وای که چقد

ناراحت و استرس داشتم

خلاصه دوتا شربت و 1 قرص نوشت تا مصرف کنم.

آبجی خدیجه هم سبزی گرفته بود سیدم خونه دیدم پاک میکنن.

هه هه هه قینی قینی چون ناخونامو مانیکور کرده بود خوشگل موشگل شده بود

همه میترسیدن بشکنه

ناخونام وای خدی میگفت دست نزنیا میشکنه ها منم از خدام بود که کار نکنم.

بعدش قرار بود برم لباس عروسمو بگیرم از خیاط وای که چقد ناز بود

زنگ زدم مهدی

برداشت گفتم سلام

مهدی سلام عسلم

مهدی جونم میای بریم لباس عروسو بگیرم؟

اره عزیزم ولی 11 میام گفتم باشه عزیزم

خداحافظ گوشی رو قطع کردم تو دلم اشوب عروسی بود وآی

همش به آیفون نگا میکردم مهدی جونم کی میاد آخر اومد اونم منم بدو رفتم

دم در رفتیم لباس عروسو بگیریم.بعدش مهدیم خوشحال بود ولی میگفت

استرس داشتم.

رفتم گرفت لباس عروسمو تو ماشین به مهدی میگم صورتم باد کرده مهدی

میگه اره گفتم از آف دهنمه انقد وحشتناک بود

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)