میترسه مامانی
سلام
مامانی دلم برات تنگیده خیلی
دلم میخواد برم ازمایش بدم شاید پیش ما بیای انشاا...
دیشب بابایی میگه که سینم سفت شده نمیدونم ولی امیدوارم که
تو دل مامانی باشی.
خدا جون چی میشد دل مامانم شاد میشد با هدیه ای که تو میدی بهمون
مامانی میترسه بره ازمایش
خدایا میشه بحق محمد و آل محمد زود مامان بشم؟
میشه کسایی که آغوششون خالیه بحق آغوش خالی لیلای حسین
پر کنی منم بین اونا
خدا تو بهم همه چی دادی ولی منم میخوام یه هدیه به مامانم بدم
اونم یه فرشتس که تو میدی
خدا استرس دارم کاش زودی نینی بدی بهمون نه ببخشید به همه
خدایا کاش دل مهدیمو شاد کنی دلم میگه هست
انشاا...........................
مامانی قربونت برم
به باباجون مهدی میگم از سرکار اومدنی نینیمون میخواد بیاد جلو ر بهت
بخنده قییییییییی کنه اب دهنش بریزه روت
بابایی میگه منم میگم نانازی برم دوش بگیرم بگیرمت بغلت جیجیگرم