دل مامانی شکست
عیدت میارک جیگلیلی مامان
سلام
بابایی دخترت دلش گرفته باز
بابا چرا من نباید از تو چیزی ندونم؟
بابایی چرا باید دخترت
با خواندن خاطات نینیای دیگه شاد و بشه گریش بگیره.
بابا اگه من ....
توی این شبای دلگیر
تو بیا پناه من باش
توی تنهایی شکستم
بیا تکیه گاه من باش
دلم از قربت اینجا
بیتو بدجوری گرفته
بیا میدونم که یادم هنوز از یادت نرفته
با شنیدن این آهنگ بغضم ترکید
چرا با خوندن و شنیدن خاطرات دیگران باید گریه کنم
بابا اگه تو نباشی من به کی بگم دلم گرفته
مهدی هیچ وقت نمیتونه چیزای تو دلمو بفهمه
آخه وقتی برا من نداره
همش میره سرکار
خدا چرا من انقد رنج بکشم
بابا مگه نمیگن بابا سرپناهه آدمه
پس چرا من ندارم
بابا شکر که مامان و شوهری دارم غمخوارن
خدا
میخوام برم وضو بگیرم
2 رکعت نماز بخونم زیارت عاشورا بخونم
بابا دلم میترکه از بس تنهام
بابا چرا باید سرنوشت من اینجور باشه
بابا دفعه بعد میخوام نوتو تو دلم داشته باشم
چون دل مامانم برا نوت غش میره